[اسم]

toil

/tɔɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رنج کار پر زحمت

معادل ها در دیکشنری فارسی: کد
formal
مترادف و متضاد hard work labor slavery laze relax rest
  • 1.After years of toil, scientists disclosed that they had made progress in controlling the dreaded disease.
    1. بعد از سال‌ها کار پر زحمت دانشمندان کشف کردند که در درمان بیماری هولناک پیشرفت کرده‌اند.
  • 2.Despite all his toil, Fred never succeeded in reaching his goal.
    2. علیرغم تمام رنج (کشیدن)ها "فرد" هرگز در رسیدن به هدفش موفق نشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان