Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لوزه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tonsil
/ˈtɑːnsl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لوزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لوزه
1.I've had my tonsils out.
1. من لوزههایم را (با جراحی) خارج کردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
tonometry
tonometer
tonocard
tonne
tonnage duty
tonsilla
tonsilla adenoidea
tonsilla pharyngealis
tonsillectomy
tonsillitis
کلمات نزدیک
tons
tonne
tonnage
tonight
tonify
tonsillectomy
tonsillitis
tony
tonya
too
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان