Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خمیر دندان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
toothpaste
/ˈtuːθ.peɪst/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خمیر دندان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خمیر دندان
1.Put a small amount of toothpaste on the brush.
1. مقدار کمی خمیر دندان بر روی مسواک بزن.
تصاویر
کلمات نزدیک
toothless
toothbrush
toothache
tooth and nail
tooth
toothpick
top
top banana
top brass
top dog
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان