[اسم]

toothbrush

/ˈtuːθbrʌʃ/
قابل شمارش
[جمع: toothbrushes]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مسواک

معادل ها در دیکشنری فارسی: مسواک
  • 1.I forgot to pack my toothbrush.
    1. فراموش کردم که مسواکم را (در چمدانم) بگذارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان