Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیادهبر (به ویژه در فرودگاه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
travelator
/tɹˈævɪlˌeɪɾɚ/
قابل شمارش
1
پیادهبر (به ویژه در فرودگاه)
تصاویر
کلمات نزدیک
travel-sick
travel sickness
travel insurance
travel industry
travel bag
traveler
traveler’s check
traveler’s cheque
traveling
traveling companion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان