Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آهنگ
2 . کوک کردن
3 . تنظیم کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tune
/tuːn/
قابل شمارش
[جمع: tunes]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آهنگ
آواز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آهنگ
نوا
نغمه
ملودی
مترادف و متضاد
melody
song
1.He was humming a familiar tune.
1. او داشت آهنگی آشنا زمزمه میکرد.
2.I downloaded some great tunes yesterday.
2. دیروز چندتا آهنگ عالی دانلود کردم.
[فعل]
to tune
/tuːn/
فعل گذرا
[گذشته: tuned]
[گذشته: tuned]
[گذشته کامل: tuned]
صرف فعل
2
کوک کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوک کردن
1.She tuned her guitar.
1. او گیتارش را کوک کرد.
3
تنظیم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنظیم کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
tundra
tuna
tumultuous
tumult
tumor
tune in
tune-up
tuned
tuneful
tuneless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان