Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجازه ورود ندادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to turn away
/tɜrn əˈweɪ/
فعل گذرا
[گذشته: turned away]
[گذشته: turned away]
[گذشته کامل: turned away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اجازه ورود ندادن
برگرداندن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رو گرداندن
1.The theater had to turn away some people because there were no tickets left.
1. (بلیت فروش) تئاتر مجبور شد به برخی از مردم اجازه ورود ندهد چون بلیطی برای فروش نمانده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
turn around
turn a trick
turn a blind eye
turn
turmeric
turn back
turn down
turn in
turn indicator
turn off
کلمات نزدیک
turn aside
turn around
turn a deaf ear to
turn a blind eye
turn
turn back
turn back the clock
turn black
turn down
turn down a request
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان