Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
turn up one's toes
/tɜrn ʌp wʌnz toʊz/
1
مردن
فوت کردن
مترادف و متضاد
die
pass away
1.Our cat turned up his toes during the night. He was nearly ten years old.
1. گربه ما دیشب مرد. او تقریبا ده سال داشت.
توضیح درباره اصطلاح turn up one's toes
اصطلاح "جمع شدن انگشتان پا" به حالت پای فرد مرده اطلاق می شود که وقتی به حالت افقی خوابیده انگشتان پا تا می خورند و جمع می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
turn up one's nose at
turn up
turn to
turn thumbs down
turn the other cheek
turn upside down
turn-off
turn-on
turnaround
turndown collar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان