Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چتر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
umbrella
/ʌmˈbrelə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چتر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چتر
مترادف و متضاد
brolly
parasol
sunshade
1.I left my umbrella on the bus yesterday.
1. دیروز چترم را در اتوبوس جا گذاشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
umbilicus
ultramarine blue
ultramarine
ultimately
ultimate
umpire
unabashed
unabashedly
unable
unacceptable
کلمات نزدیک
umbrage
umbilical cord
umbilical
umami
um
umbrella organization
umpire
umpteen
umpteenth
un
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان