[فعل]

to underpin

/ˌʌndərˈpɪn/
فعل گذرا
[گذشته: underpinned] [گذشته: underpinned] [گذشته کامل: underpinned]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از زیر محکم کردن

2 حمایت کردن پشتیبانی کردن

formal
  • 1.The report is underpinned by extensive research.
    1. (این) گزارش توسط تحقیق گسترده‌ای پشتیبانی شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان