Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زیرشلواری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
underpants
/ˈʌndərpænts/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زیرشلواری
شورت مردانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنبان
زیرجامه
1.He came to the door dressed only in his underpants.
1. او در حالی که فقط زیرشلواری پایش بود به دم در آمد.
تصاویر
کلمات نزدیک
underpaid
undernourished
underneath
undermine someone's belief
undermine
underpass
underpin
underpinning
underpopulated
underpriced
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان