[صفت]

undone

/ʌnˈdʌn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باز شده (دکمه، بند)

  • 1.Her blouse had come undone.
    1. (دکمه) بلوز او باز شده بود.
  • 2.Your shoelaces are undone.
    2. بند کفشت باز شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان