[قید]

undoubtedly

/ənˈdaʊtɪdli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌شک بدون شک

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌تردید بی‌شک بی‌گمان مسلما
مترادف و متضاد doubtless indubitably unequivocally unquestionably possibly
  • 1.If she didn't want to get into an argument, Valerie would have followed the majority undoubtedly.
    1. اگر "والری" می‌خواست که وارد بحث نشود، بی‌شک طرفدار حرف اکثریت می‌شد.
  • 2.Ray's team undoubtedly had the best debaters in our county.
    2. گروه "ری" بی‌شک بهترین مناظره‌کنندگان را در کشور ما داشت.
  • 3.The pilgrims undoubtedly assembled to travel to Rome together.
    3. بی‌شک زائرین برای سفر به رُم دور هم جمع می‌شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان