[فعل]

to undress

/ʌnˈdres/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: undressed] [گذشته: undressed] [گذشته کامل: undressed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لباس در آوردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: برهنه شدن لخت کردن لخت شدن
مترادف و متضاد strip take one's clothes off take someone's clothes off dress
  • 1.She undressed the children and put them to bed.
    1. او لباس بچه‌ها را در آورد و آنها را در تخت گذاشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان