[فعل]

to unpack

/ʌnˈpæk/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: unpacked] [گذشته: unpacked] [گذشته کامل: unpacked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باز کردن

مترادف و متضاد pack
  • 1.I haven't even had time to unpack my suitcase.
    1. حتی وقت باز کردن چمدانم را هم نداشته‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان