Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناخوش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
unwell
/ʌnˈwel/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unwell]
[حالت عالی: most unwell]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناخوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدحال
مترادف و متضاد
ill
sick
well
1.to be unwell
1. ناخوش بودن
2.you seem unwell to me.
2. به نظرم ناخوش می رسید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
unwelcome
unwedded
unwashed
unusually
unusual
unwholesome
unwieldy
unwilling
unwillingly
unwind
کلمات نزدیک
unwelcome
unwavering
unwashed
unwary
unwarranted
unwholesome
unwieldy
unwilling
unwillingly
unwillingness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان