[صفت]

unwieldy

/ənˈwildi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unwieldier] [حالت عالی: unwieldiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سنگین بد شکل

مترادف و متضاد bulky difficult to handle
  • 1.A piano is a very unwieldy item to get down a flight of stairs.
    1. پیانو برای پایین بردن از پله ها وسیله بسیار سنگینی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان