Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از روی بیمیلی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
unwillingly
/ʌnˈwɪlɪŋli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
از روی بیمیلی
با کراهت
1.He unwillingly agreed to take her home.
1. او از روی بیمیلی موافقت کرد که او را به خانه ببرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
unwilling
unwieldy
unwholesome
unwell
unwelcome
unwillingness
unwind
unwise
unwisely
unwitting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان