Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . غیرعمدی
2 . ناآگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
unwitting
/ʌnˈwɪtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unwitting]
[حالت عالی: most unwitting]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غیرعمدی
1.We are anxious to rectify the unwitting mistakes made in the past.
1. ما مشتاق هستیم اشتباهات غیرعمدی گذشته را اصلاح کنیم.
2
ناآگاه
بیاطلاع، غافل
1.They had been made unwitting tools of the regime.
1. آنها ابزارهای بیاطلاع رژیم بودند [آنها بیاطلاع ابزار رژیم بودند].
تصاویر
کلمات نزدیک
unwisely
unwise
unwind
unwillingness
unwillingly
unwittingly
unworkable
unworthy
unwrap
unwritten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان