[قید]

up and down

/ˌʌp ænd ˈdaʊn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به پس و پیش به عقب و جلو

  • 1.She was pacing up and down in front of her desk.
    1. او داشت مقابل میز کارش به عقب و جلو قدم‌رو می‌کرد.
[صفت]

up and down

/ˌʌp ænd ˈdaʊn/
غیرقابل مقایسه

2 متغیر بدون ثبات، گاهی خوب و گاهی بد

  • 1.My relationship with him was up and down.
    1. رابطه من با او بدون ثبات [گاهی خوب و گاهی بد] بود.
[اسم]

up and down

/ˌʌp ænd ˈdaʊn/
قابل شمارش

3 فراز و نشیب (زندگی و ...)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان