[اسم]

upholstery

/ʌpˈhoʊlstəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روکش (مبل، صندلی اتومبیل و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: رویه رویه‌کوبی
  • 1.One hundred eighty-five dollars was the estimate for changing the upholstery on the dining-room chairs.
    1. هزینه تخمینی برای عوض‌کردن روکش صندلی‌های اتاق غذاخوری 185 دلار بود.
  • 2.Our old sofa was given new velvet upholstery.
    2. (بر روی) مبل قدیمی‌مان روکش جدیدی از مخمل کشیدند.

2 رویه‌کوبی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان