[فعل]

to uplift

/ˌʌpˈlɪft/
فعل گذرا
[گذشته: uplifted] [گذشته: uplifted] [گذشته کامل: uplifted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بلند کردن بالا بردن

formal

2 روحیه دادن تشویق کردن، نشاط بخشیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: قوت قلب دادن
formal
  • 1.Art was created to uplift the mind and the spirit.
    1. هنر خلق شد تا به ذهن و روح نشاط بخشد.
[اسم]

uplift

/ˌʌpˈlɪft/
قابل شمارش

3 احساس نشاط (ناگهانی) الهام

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان