[اسم]

violin

/ˌvɑɪ.əˈlɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ویولن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ویولن
  • 1.I've been learning the violin for the last four years.
    1. چهار سال گذشته را به یادگیری ویولن پرداخته‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان