Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خشونت
2 . شدت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
violence
/ˈvɑɪ.ə.ləns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خشونت
عمل خشونتآمیز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرخاشگری
خشونت
1.A number of people were killed in the violence.
1. عدهای از مردم در خشونت کشته شدند.
violence against women
خشونت علیه زنان
2
شدت
تندی
مترادف و متضاد
intensity
severity
the violence of the storm
شدت توفان
تصاویر
کلمات نزدیک
violator
violation
violate
viola
viol
violent
violently
violet
violin
violinist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان