Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آتشفشان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
volcano
/vɑlˈkeɪ.noʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آتشفشان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آتشفشان
1.Erupting volcanoes discharge massive quantities of dust into the atmosphere.
1. آتشفشانهای در حال فوران مقدار عظیمی گرد و خاک در اتمسفر منتشر میکنند.
An active volcano
یک آتشفشان فعال
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
volcanic eruption
volary
volaille
vol-au-vent
void
vole
volleyball
volleyball game
volume
voluntarily
کلمات نزدیک
volcanic rock
volcanic
volatility
volatile
vol-au-vent
vole
volition
volley
volleyball
volt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان