[فعل]

to waggle

/ˈwæɡl/
فعل ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به این سو و آن سو حرکت کردن به این طرف و آن طرف تکان خوردن

puppets with eyes that move and ears that waggle
عروسک‌های نمایشی با چشم‌ها و گوش‌هایی که به این طرف و آن طرف حرکت می‌کنند

2 به عقب و جلو یا بالا و پایین تکان دادن تکان‌تکان دادن

  • 1.He was waggling his toes in his socks.
    1. او انگشت‌های پایش را در جورابش تکان‌تکان می‌داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان