[اسم]

wagon

/ˈwæɡən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ارابه گاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارابه واگن گاری
  • 1.He pulled his brother along in his little red wagon .
    1. او برادرش را در ارابه قرمز کوچکش می‌کشید.
  • 2.The first white settlers journeyed across America in wagons.
    2. اولین مهاجران سفیدپوست با ارابه در سراسر آمریکا سفر می‌کردند.

2 واگن (باربری)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان