Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شستن و از بین بردن (توسط آب)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to wash away
/wɑʃ əˈweɪ/
فعل گذرا
[گذشته: washed away]
[گذشته: washed away]
[گذشته کامل: washed away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شستن و از بین بردن (توسط آب)
1.Part of the path had been washed away by the sea.
1. بخشی از مسیر توسط دریا شسته شده و از بین رفته بود.
2.The rain had washed away the footprints.
2. باران ردپاها را شسته و از بین برده برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
wash and drain the string beans.
wash
wasabi
wary
wartime
wash down
wash off
wash one's hands of
wash this material in lukewarm water and use a mild detergent.
wash up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان