Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ضعف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
weakness
/ˈwiːk.nəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضعف
نقص، سستی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سستی
ناتوانی
ضعف
1.Asking for help is not a sign of weakness.
1. کمک خواستن نشانه ضعف نیست.
2.There are weaknesses in their security system.
2. نقصهایی در سیستم امنیتی آنها وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
weakly
weakling
weakening
weaken
weak-kneed
wealth
wealthy
wean
weapon
weapon of mass destruction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان