Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سلاح
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
weapon
/ˈwep.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سلاح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسلحه
حربه
سلاح
1.chemical weapon
1. سلاح شیمیایی
2.nuclear weapon
2. سلاح هستهای
تصاویر
کلمات نزدیک
wean
wealthy
wealth
weakness
weakly
weapon of mass destruction
weaponry
wear
wear and tear
wear away
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان