[صفت]

weather-beaten

/ˈweðər biːtn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more weather-beaten] [حالت عالی: most weather-beaten]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرسوده (در اثر تماس با هوا) کهنه، پوسیده

معادل ها در دیکشنری فارسی: باد و باران خورده
  • 1.They looked out through the cracks of their weather-beaten door.
    1. آنها از شکاف‌های در فرسوده به بیرون نگاه کردند.

2 آفتاب‌سوخته بادسوخته

the weather-beaten face of an old sailor
چهره آفتاب‌سوخته یک ملوان پیر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان