Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تار
2 . وب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
web
/web/
قابل شمارش
1
تار
مترادف و متضاد
mesh
net
netting
1.A spider had spun a perfect web outside the window.
1. یک عنکبوت تار بینقصی را بیرون از پنجره تنیده است.
2
وب
اینترنت
مترادف و متضاد
the Web
World Wide Web
web address
نشانی وب
تصاویر
کلمات نزدیک
weaving
weaver bird
weaver
weave
weathervane
web browser
web page
web-site designer
webb
webbed feet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان