[صفت]

winding

/ˈwɑɪnd.ɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more winding] [حالت عالی: most winding]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرپیچ‌وخم مارپیچ

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیچ در پیچ پرپیچ و خم تودرتو
  • 1.There's a very long, winding path leading up to the house.
    1. راهی دراز و پرپیچ‌وخم به آن خانه ختم می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان