[عبارت]

without fail

/wɪˈθaʊt feɪl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حتماً بی‌بروبرگرد

  • 1.I want you here by two o'clock without fail.
    1. من حتماً از تو می‌خواهم ساعت دو اینجا باشی.

2 همیشه

  • 1.He emails every week without fail.
    1. او همیشه هر هفته ایمیل می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان