[اسم]

wizard

/ˈwɪzərd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جادوگر

معادل ها در دیکشنری فارسی: افسونگر جادوگر ساحر
مترادف و متضاد witch
  • 1.There were rumours that Abbot was a wizard.
    1. شایعاتی بود که "ابت" جادوگر بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان