Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تلوتلو خوردن
2 . لرزاندن
3 . لرزیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to wobble
/ˈwɑbəl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: wobbled]
[گذشته: wobbled]
[گذشته کامل: wobbled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تلوتلو خوردن
مترادف و متضاد
move unsteadily
rock
sway
totter
1.A baby wobbles when it begins to walk alone.
1. یک بچه زمانی که به تنهایی شروع به حرکت میکند، (در ابتدا) تلوتلو میخورد.
2
لرزاندن
تکان دادن
مترادف و متضاد
rock
tremble
1.Don't wobble the table—I'm trying to write.
1. میز را تکان نده؛ من دارم مینویسم.
3
لرزیدن
مترادف و متضاد
quiver
tremble
1.Her voice wobbled with emotion.
1. صدایش به خاطر احساسات [به خاطر احساسی شدن] لرزید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
wizard
witnesser
witness
witloof
within
woefully
wok
wolf
wolf cub
wolf down
کلمات نزدیک
wmd
wizened
wizardry
wizard
witty
wobbly
woe
woebegone
woeful
woefully
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان