[صفت]

woeful

/ˈwoʊfəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: woefuller] [حالت عالی: woefullest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غمگین محزون، اندوهگین

معادل ها در دیکشنری فارسی: مغموم
formal
مترادف و متضاد sad
  • 1.Her face was woeful.
    1. چهره او محزون بود.
woeful eyes
چشمان غمگین

2 اسفناک رقت‌انگیز، مصیبت‌بار

معادل ها در دیکشنری فارسی: نکبت‌بار
  • 1.The team's woeful record consists of six defeats in seven games.
    1. نتایج اسفناک تیم شامل شش شکست در هفت بازی است.

3 غم‌انگیز

a woeful event
یک اتفاق غم‌انگیز
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان