[اسم]

work of art

/ˌwɜːrk əv ˈɑːrt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اثر هنری

معادل ها در دیکشنری فارسی: اثر هنری
  • 1.A number of priceless works of art were stolen from the gallery.
    1. تعدادی آثار هنری از نگارخانه دزدیده شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان