[اسم]

wrestler

/ˈreslər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کشتی‌گیر

معادل ها در دیکشنری فارسی: کشتی‌گیر
  • 1.He used to be a professional wrestler.
    1. او قبلا یک کشتی‌گیر حرفه‌ای بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان