Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کمک کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
contribuir
/kˌɔntɾiβwˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: contribuí]
[حال: contribuyo]
[گذشته: contribuí]
[گذشته کامل: contribuido]
صرف فعل
1
کمک کردن
همکاری کردن
مترادف و متضاد
colaborar
1.Tienes que empezar a contribuir más durante nuestras reuniones.
1. باید شروع کنی و در جلساتمان بیشتر کمک کنی.
کلمات نزدیک
conciencia
colocar
coincidir
ciudadano
chatear
de bar en bar
decálogo
desconocer
diversión
dominar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان