[اسم]

la debilidad

/dˌeβiliðˈad/
غیرقابل شمارش مونث

1 ضعف سستی

  • 1.Intentó levantar la caja pero, por su debilidad, no pudo.
    1. او سعی کرد که جعبه را بلند کند، اما به‌خاطر ضعفش نتوانست.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان