[فعل]

domiciliar

/dˌomiθiljˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: domicilié] [حال: domicilio] [گذشته: domicilié] [گذشته کامل: domiciliado]

1 اجازه برداشت مستقیم از حساب بانکی دادن

  • 1.Todos los clientes del gimnasio domicilian el pago de la cuota mensual.
    1. تمام مشتری‌های باشگاه هزینه باشگاه را با برداشت مستقیم می‌پردازند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان