[صفت]

frágil

/fɾˈaxil/
قابل مقایسه
[حالت مونث: frágil] [جمع مونث: frágiles] [جمع مذکر: frágiles]

1 شکننده ظریف، شکستنی

  • 1.No te apoyes en la puerta de vidrio; es frágil.
    1. به درب شیشه‌ای تکیه نده؛ (درب) شکننده است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان