Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شکنندگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la fragilidad
/fɾˌaxiliðˈad/
غیرقابل شمارش
مونث
1
شکنندگی
نازکی
1.Descartamos las cajas de cartón por su fragilidad.
1. جعبههای مقوایی را بهدلیل نازکی آنها دور انداختیم.
کلمات نزدیک
elasticidad
observación
hipótesis
descubrimiento
astrónomo
goma
cristal
barro
elástico
frágil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان