Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . لاستیک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la goma
/ɡˈoma/
غیرقابل شمارش
مونث
1
لاستیک
1.Mis zapatillas tienen la suela de goma.
1. زیره دمپایی من از لاستیک ساخته شدهاست.
کلمات نزدیک
fragilidad
elasticidad
observación
hipótesis
descubrimiento
cristal
barro
elástico
frágil
estadístico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان