Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پریدن
2 . شکستن (قانون)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
saltar
/saltˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: salté]
[حال: salto]
[گذشته: salté]
[گذشته کامل: saltado]
صرف فعل
1
پریدن
1.Saltaron desde el tercer piso huyendo del fuego.
1. آنها از طبقه سوم پریدند تا از آتش فرار کنند.
2
شکستن (قانون)
نقض کردن
(saltarse)
1.La empresa tuvo muchos problemas después de saltarse algunos reglamentos.
1. پس از اینکه شرکت چندین قانون را نقض کرد، دچار مشکلات زیادی شد.
کلمات نزدیک
salir
recoger
rato
querer
quedar
sesión
siempre
sonar
tiempo libre
todo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان