[اسم]

la commande

/kɔmɑ̃d/
قابل شمارش مونث
[جمع: commandes]

1 سفارش

  • 1.Le bucher a livré les commandes.
    1. قصاب سفارشات را تحویل داد.
  • 2.Le prix de la commande
    2. قیمت سفارش
  • 3.Le serveur est venu prendre la commande.
    3. خدمتکار آمده است سفارش را بگیرد [سفارش را بپرسد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان