Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . دوستانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
convivial
/kɔ̃vivjal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: conviviale]
[جمع مونث: conviviales]
[جمع مذکر: conviviaux]
1
دوستانه
صمیمی
1.J'apprécie l'atmosphère conviviale du restaurant.
1. من فضای صمیمی رستوران را دوست دارم.
2.Notre hôtel vous offre un accueil chaleureux et convivial.
2. هتل استقبالی گرم و صمیمی به شما عرضه می دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
convive
convier
conviction
convexe
convertisseur
convivialité
convocation
convoi
convoiter
convoitise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان