[اسم]

la convocation

/kɔ̃vɔkasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 احضاریه دعوت، فراخوانی

  • 1.Les membres du comité ont reçu une lettre de convocation.
    1. اعضای کمیته یک نامه احضاریه دریافت کرده‌اند.
  • 2.Tu dois répondre à cette convocation.
    2. تو باید به این دعوت پاسخ دهی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان