[اسم]

le reproche

/ʀ(ə)pʀɔʃ/
قابل شمارش مذکر

1 سرزنش ملامت

  • 1.Céline lui fait des reproches sur sa façon de s'habiller.
    1. "سلین" او را برای [به خاطر] طرز لباس پوشیدنش سرزنش می‌کند.
  • 2.Il fait des reproches à Sonia.
    2. او سونیا را سرزنش می‌کند.
  • 3.Il n'a pas cessé de me faire des reproches.
    3. او ملامت کردن من را تمام نمی‌کرد [دست از ملامت من برنمی‌داشت].
دقت کنید: faire des reproches à qqn و faire des reproches sur qqch
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان